عجله کردم که گذاشتمش تو فشار؟

Dey 24, 1398 AP ... ۳روز پیش مسافری سوار کردم که از اول سوارشدن میگفت دیر آمدی گفتم شرمنده چراغ قرمز و ترافیک داشتم تو مسیر…و از زمان سوار شدن میگفت از این طرف ...

مقاله قبلی:من یک ماه پیش عمل فتق کشاله ران سمت چپ انجام دادم مش گذاشتم و ورزش حرفه ای ... :مقاله بعدیمن هم عجله کردم در فصل سرما عمل کردم، ایکاش که یکی منو ...

ریما خندید و-یه بار تنهاتون گذاشتم که امروز عروسیتونه! ... دستگیره درو فشار داد و خواست درو باز کنه که نذاشتم ... با عجله خدافظی کردم و نشستم تو ماشین.

منظور از دوست پسر در این مقاله مردی است که به قصد آشنایی جهت ازدواج و زندگی ... و انتخاب هایی که تو این سن داشتی، پس عجله و اصراری برای بازگشتش نداشته باش!

به پزشک ارتوپدی مراجعه کردم وگفتن که چیزی نیست. ... انگشت کوچيک دست چپم شکست و امروز ۴هفته اس تو آتل بود باز کردم پشت دستم متورم بود گذاشتم تو اب گرم ونمک .

بروبچ من رمزم رو عوض کرده بودم یادم نمیومد چی بود ایه که چند وقتی تو گیر ... چرخی زدم و لیوان خالی را درون ظرفشویی گذاشتم و با عجله از آشپزخانه بیرون آمدم .

باورم نمیشه هنوزم که تو این مسیر قدم گذاشتم. بشدت ترس داشتم. ... همسر بشدت اصرار داره ولش کن چرا اعصاب خودتو و اینو خورد می کنی چه عجله ای داری.

دقت کنید هنگامی که تشخیص دادید نزدیک مانعی شدید، کلاج خود را تا نیمه فشار دهید و با استفاده از ترمز، کمی ... عجله کردن می¬تواند روند یادگیریتان را مختل کند.

روز اولی که میومدم تو این اتاق هیچ وقت فکر نمی کردم که تو این اتاق عاشق بشم و معنی عشق ... بدون عجله. ... پامو که تو خونه گذاشتم یه آرامش گرم به سمتم اومد.

Dey 16, 1394 AP ... چرا که دستور شیرینی نخودچی با کره "حیوانی (صبحانه) یا گیاهی ... یذره روغن اضافه کردم شیرینی هارو گذاشتم تو فر کشش میومد شبیه شکلات.

ديگر به حرفهاي فواد توجه نكردم و با خودم گفتم باربد فقط خدا مي داند كه تو چه ... كه داد مي زد فرناز بدو ديگه كلي كار داريم با عجله كارت را در پاكت گذاشتم و ...

شاید بگید رضا مگه پیامبری که بهت الهام میشه….نه …من پیامبر نیستم.ولی به الهامم زیاد گوش کردم.بخاطر همین جنس صداشو تشخیص میدم و خدا خودشم تو قران گفته که ما بهت ...

Mordad 17, 1390 AP ... اگر عجله کنی و بخواهی بهش فشار بیاری، امکان داره بعدا مشکل شب ادراری پیدا ... الان دوماهه که کم کم اونو باز گذاشتم ولی تاحالا یک بار هم تو ...

با عجله رو به بابا كردم و گفتم : - بابا جون باربد تماس نگرفت ؟ ... بغضم را رها كردم و در حالي كه به شدت اشك مي ريختم گفتم : - باربد جان تو رو خدا يه كاري ...

Farvardin 13, 1400 AP ... من ۳۷ سالمه ۱۲ ساله که ازدواج کردم یه دختر ۱۱ ساله دارم یروز قبل از بیرون رفتن یه دسگاه رکوردر گذاشتم تو خونه و رفتم بیرون خلاصه ۴ ساعت از ...

حقیقتا ولش کردم، و الان یک هفته است بعد از مدتها خود به خود گوش سمت راست ام کیپ ... خود اون کسی که از دانشکده تماس گرفت با من گفت امکان عود تو قسمتای دیگه ...

سيني رو گذاشتم تو آشپزخونه و سريع از پله ها اومدم بالا. فضوليم گل کرده بود! ... فنجونو برداشت؛ چند قلب ازش خورد و چشماشو فشار داد که مختار اومد تو و گفت:

عجله داشتم و تند تند حرف میزدم، کنجکاو شد و پرسید: کسی اونجاست پریا؟ _نه مامان چطور؟ ... بهتره به آینده فکر کنی، آینده شیرینی که من و تو با هم میسازیم.

برگه رو گذاشتم تو جيبم و به طرف ساختمون راه افتادم نزديك نگهباني شدم ..كسي نبود. ... برگشتمو به نگهبان كه حالا رفته بود تو اتاقكش نگاهي كردم .